بسماللهالرّحمنالرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین. اوّلاً خیلی خوشآمدید خانوادههای عزیز شهیدان مظلوم ما در منا و مسجدالحرام
بسماللهالرّحمنالرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين.
اوّلاً خيلي خوشآمديد خانوادههاي عزيز شهيدان مظلوم ما در منا و مسجدالحرام سال گذشته. ما هر سال قبل از موسم حج يك ديدار عمومياي شبيه اين ديدار با دستاندركاران حج، بعضي از مديران و بعضي از حجّاج محترم داشتيم؛ آن جلسات جلسات شاد و شيريني بود. جمعي از مردم ما، مؤمنين مخلص، پير و جوان از همه جاي كشور عازم حج مي شدند و انسان احساس افتخار مي كرد؛ احساس شادي مي كرد كه اينها مي روند در جمع مسلمانان ديگر كشورها و فريضهي حج را بهجا ميآورند؛ امّا امسال اين جلسهي ما متأسّفانه جلسهي شادي نيست؛ جلسهي غم و مصيبت و يادآوري حادثهي دردناكي است كه سال گذشته در منا اتّفاق افتاد. مسئلهي جانباختن و به شهادت رسيدن عزيزان ما در منا مسئلهي بسيار مهمّي است.
اينكه ما گفتيم اين [حادثه] فراموش نشود، صرفاً براي از دست دادن عزيزان نيست، حادثه مهم است؛ حادثه داراي ابعاد گوناگوني است؛ حادثه از لحاظ سياسي، از لحاظ اجتماعي، از لحاظ اخلاقي و ديني، روشنگر است. خب، براي ما مردم ايران و لابد براي بازماندگان اين شهدا در ساير كشورها، حادثه، حادثهي غمانگيزي است؛ اين [غم] طبيعي و قهري است. دل هاي ما پر از غم است، پر از اندوه است. گذشتِ زمان اهمّيّت اين حادثه و غم اين حادثه را از سينههاي ما و دل هاي ما نزدوده است. ما غمگينيم از اين حادثه؛ عزيزانمان در منا و همچنين در مسجدالحرام در حال عبادت از دنيا رفتند، با لب تشنه از دنيا رفتند؛ در زير آفتاب داغ و سوزان، ساعات آخر عمر خودشان را تحمّل كردند؛ اينها همه دردناك است؛ اينها چيزهايي است كه دل هاي ما را به درد ميآورد؛ نمي توانيم اينها را فراموش كنيم؛ لكن ابعاد مسئله، وسيعتر از اينها است.
يك نگاه، نگاه شما خانوادهها و بازماندگان است. من به شما عرض مي كنم، كه فقدان عزيزانتان، چه آنهايي كه پدران خود يا مادران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي كه فرزندان خود را در اين حادثه از دست دادهاند، چه آنهايي كه همسران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي كه برادران و خواهران خود را از دست دادهاند، قهراً براي شما حادثهي سنگين و حادثهي بسيار دشواري است؛ بنده پيش خودم كه مقايسه مي كنم، عظمت و سنگيني غم شما را درك مي كنم. مي فهمم كه چقدر براي دلها سنگين است؛ حاجي را فرستادهاند به مكّه، با اميد، با شادي، با خرسندي كه اين توفيق را به دست آورده؛ منتظرند كه برگردد، برگشتن او با شادي همراه است، با خوشحالي همراه است؛ [ولي] بعد باخبر بشوند كه جنازهاش برخواهد گشت؛ اين خيلي چيز سختي است، خيلي دشوار است. براي شماها سخت است، براي همهي ملّت - يعني كساني كه واقعاً اين حادثه را درك ميكنند و لمس مي كنند- اين حادثه سخت است؛ ولي آن چيزي كه ميتواند دل هاي شما را تسلّا بدهد، اين است كه اين عزيزان شما اگرچه از دست رفتند و فقدانشان براي شما سخت است لكن در نعمت الهي انشاءالله غوطهورند. مرگ خوبي بود؛ كيفيّت مردن و رفتن انسان، سرنوشت انسان را معيّن مي كند؛ همهي ما خواهيم رفت، پير و جوان ندارد، مرد و زن ندارد، همه مي روند؛ منتها بعضي رفتنها جوري است كه انسان اگر با چشم حقيقت نگاه كند، از آنگونه رفتن خرسند و خوشحال مي شود؛ مثل شهدا كه همهي شهدا اينجور هستند. اين عزيزان شما در حال عبادت و در حال ذكر از دنيا رفتند، در لباس احرام از دنيا رفتند، با دل هاي متوجّه به خداي متعال و در حال انجام وظيفه از دنيا رفتند؛ اينها همه مايههايي و وسيلههايي براي مغفرت الهي و براي رحمت الهي و براي علوّ درجات در پيش پروردگار است. علاوهي بر اينها سختي تحمّل كردند؛ بعضي شايد تا ساعت ها زنده بودند،(۲) زير فشار بودند، چه در زير آفتاب، چه در آن كانتينرهاي گرم و داغ، با لبان تشنه؛ اينها همه چيزهايي است كه رحمت الهي را جلب ميكند. بله، شما داغدار هستيد، مصيبتزده هستيد؛ فرزندانتان، همسرانتان، پدر و مادرتان، برادران و خواهرانتان از دستتان رفتند، اين سخت است لكن به ياد بياوريد كه آنها الان در چه حالي هستند. ما اينجا گرفتاريم؛ ما در ابتلاء دنيوي، در بين دنياي آلودهي به انواع و اقسام عناصر و عوامل گمراهكننده و تباهكننده و پستكنندهي انسان داريم با زحمت حركت مي كنيم و راه خودمان را پيش مي رويم، ما [هستيم كه] اينجا گرفتاريم؛ به حال خودمان بيشتر بايد اشك بريزيم و غمگين باشيم تا به حال آن كساني كه رفتند در رحمت الهي، و انشاءالله در آغوش نعمت الهي و لطف الهي به سر مي برند. اين مايهي تسلّاي شما است. بله، جوان شما رفت يا پدر و مادر شما رفتند يا همسر عزيز شما رفت، اين سخت است امّا او در جوار نعمت الهي است. ما هم خواهيم رفت، خدا به ما رحم كند؛ با اين همه گرفتاري، با اين همه مشكلات. خداي متعال آنها را از دنياي آلودگيها، در بهترين جا و بهترين وضعيّت نجات داد؛ در حال عبادت. بعضي در حال گناه مي ميرند، بعضي در حال زندگي معمولي روزمرّه مي ميرند، بعضي در حال ناشكري مي ميرند؛ اينجور مردنها مردنهايي است كه واقعاً براي صاحبانش مصيبت و عزا است؛ امّا بعضي در حال ذكر الهي مي ميرند، در حال توجّه به خدا از دنيا مي روند. اين براي صاحبان اين متوفّي و از دست رفته، مايهي تسلّا و مايهي راحت است. اين يك بُعد مسئله است.
يك بُعد ديگر مسئله، مسئلهي امّت اسلام است. امّت اسلامي در ابعاد وسيع خود نسبت به اين حادثه داغدار شد. خب شهداي ما، شهداي منا و شهداي مسجدالحرام برروي هم حدود ۴۷۰ يا مثلاً ۴۸۰ نفر بودند، ولي آنچه از آمارها بهدست ميآيد، مجموع شهدا از كشورهاي مختلف، در حدود هفتهزار نفرند! اين رقم خيلي رقم بالايي است. چرا در كشورهاي ديگر، دولت ها، خانوادهها، ملّت ها عكسالعمل نشان ندادند نسبت به اين حادثه؟ اين چه بلاي بزرگي است كه جان امّت اسلامي را فراگرفته؟ اين، مصيبتِ بزرگ است. دولت ها دچار رودربايستي سياسياند، دولتمردان كشورهاي مختلف احياناً اسير پول و قدرت و روابط سياسي و مانند اينها هستند، [امّا] دانشمندانشان چرا ساكت ماندند؟ علمايشان چرا حرف نزدند؟ فعّالان سياسي چرا صحبت نكردند؟ روشنفكرانشان چرا مقاله ننوشتند، اعتراض نكردند، حرف نزدند؟ البتّه در كشورهاي ديگر، به تعداد شهداي ما شهيد نبود امّا صد نفر، دويست نفر در كشورهايي مثل مصر، مثل مالي، مثل نيجريه و ديگر كشورها به شهادت رسيدند. خب حالا رؤساي كشورها دچار معادلات سياسي و معادلات قدرتند، آنها [اعتراض] نمي كنند، انسان از آنها خيلي هم توقّعي ندارد با اين وضعي كه متأسّفانه دولت ها دارند، انسان نمي تواند خيلي هم انتظار داشته باشد؛ لكن آحاد برجستهي جامعه چرا حرف نزدند، چرا سكوت كردند؟ براي دنياي اسلام، بلا اين است، مصيبت اين است؛ حسّاس نبودن در مقابل يك حادثهي به اين عظمت در خانهي خدا كه در جوار بيت الهي، كساني با پررويي و با وقاحت تمام، يك حادثهي سنگينِ ننگين را از سر بگذرانند، بدون اينكه از دنياي اسلام حتّي عذرخواهي هم بكنند.
حكّام سعودي يك عذرخواهيِ زباني از دنياي اسلام نكردند! چقدر اينها وقيحند، چقدر بيشرمند! آيا اين كوتاهياي كه اينها كردند، سوءتدبيري كه نشان دادند، بيكفايتياي كه به خرج دادند -حالا بعضي مي گويند تعمّد، ولو آن هم نباشد - نفْس اين بيتدبيري و بيكفايتي يك جرم است براي يك مجموعهي دولتي و سياسي؛ چطور نتوانستيد اداره كنيد؟ چطور نتوانستيد امنيّت اين جمعيّتي را كه ضيوفالرّحمانند، ميهمانان خدايند و شما اينهمه درآمد از اين ناحيه كسب مي كنيد، و براي خودتان عنوان درست مي كنيد، حفظ كنيد؟ چه تضميني وجود دارد كه در اوقات مشابه، حوادث مشابهي رخ ندهد؟ اين يك سؤال بزرگ است. دنياي اسلام بايستي گريبان اينها را بگيرد، از اينها سؤال بكند؛ چرا سؤال نمي كنند؟ مصائب دنياي اسلام اينها است. اينكه جمهوري اسلامي در مقابل اينهمه جهالت، اينهمه گمراهي، اينهمه مادّيگري، اينهمه سهلانگاري و احياناً بيغيرتي ديگران، تنها ميايستد و مواضع قرآني خودش را، مواضع اسلامي خودش را، مواضع بر حقّ خود را علناً و صريحاً اعلام مي كند، اين همان شاخصي است كه شما ملّت ايران بايد به آن افتخار كنيد و مي كنيد. و خود شما ملّت ايران هستيد كه اين قدرت را، اين شجاعت را به وجود آوردهايد كه مي توانيد در مقابل يك دنياي تاريك جاهل، حرف حق را بزنيد و حقايق را بيان كنيد. حقيقت اين است كه اين كساني كه اين بيكفايتي را نشان دادند، اين ناامني را بر حجّاج دنياي اسلام -كه در آنجا سالي يك بار جمع مي شوند- تحميل كردند، اينها انصافاً لايق نيستند براي ادارهي حرمين شريفين، لايق نيستند براي خدمت حرمين شريفين؛ واقعيّت قضيّه اين است. اين بايد در دنياي اسلام جا بيفتد، بايد اين فكر ترويج بشود. اين هم يك بُعد مسئله است.
يك بُعد ديگر، نگاه به دنياي مدّعي حقوق بشر است. خب، يك جا يك نفري با يك اتّهامي در يك كشوري فرض بفرماييد به قتل مي رسد [يعني] اعدام مي شود يا زنداني مي شود، شما ميبينيد سروصداهاي حقوق بشري بلند شد - البتّه در آن كشورهايي كه انگيزه براي مخالفت و مبارزهي با آنها وجود دارد- هياهو درست مي كنند؛ [امّا] اينجا چند هزار نفر بهخاطر بيكفايتي و بيتدبيري و سوء عمل يك دولت جان مي بازند و اين دستگاههاي حقوق بشري و دولت هاي مدّعي حقوق بشر سكوت مرگ مي گيرند و حرف نمي زنند؛ هيچ چيز نمي گويند! اين هم يك نكتهي مهمّي است. اين كساني كه دل به دستگاهها و سازمان هاي بينالمللي مي دهند و به آنها اميد مي بندند، ببينند اين حقيقت را، بفهمند اين واقعيّت را؛ ببينند كه چقدر دروغ و خِلاف واقع در هويّت اين سازمان ها و اين تشكيلات وجود دارد؛ در اين قضيّه سكوت كردند، هيچ چيز نگفتند. گاهي حتّي حقوق حيوانات برايشان اينقدر اهمّيّت پيدا مي كند كه جنجال مي كنند، [امّا] چند هزار انسان در يك چنين حادثهاي -نه يك حادثهي تصادفي، نه سقوط يك هواپيما، [بلكه] در يك حادثهاي كه وظيفهمند بودند كساني كه اين حادثه را درست مديريّت كنند؛ آنجا اينها بهاصطلاح صاحبخانهاند، اينها متولّيان امرند، وظيفهي آنها بوده است كه امنيّت اينها را حفظ كنند- به خاك و خون كشيده بشوند و اينها هيچ چيز نگويند؛ سكوت محض بكنند!
يكي از كارهاي واجب و لازم بر عهدهي مسئولان امّت اسلامي و مدّعيان حقوق بشر، تشكيل يك هيئت حقيقتياب در اين قضيّه است؛ بايد بروند حقيقت را [روشن كنند]؛ با اينكه حالا يكسال هم گذشته است امّا مصاحبههايي شده است، عكس هايي برداشته شده است، اسناد و مداركي وجود دارد كه مي تواند حقيقت را تا حدود زيادي روشن بكند؛ بروند يك گروه حقيقتياب، حقيقت مطلب را در بياورند؛ معلوم بشود كه در اين حادثه آلسعود مقصّر هستند يا نيستند -آنها مي گويند ما مقصّر نيستيم- معلوم بشود، واقعيّت قضيّه روشن بشود كه اينها مقصّرند يا مقصّر نيستند. اين سلسله و شجرهي خبيثهي ملعونه، دهان ها را با پول مي بندند، اين بندگانِ پول و بندگانِ دنيا، نمي گذارند كسي [عليه] اينها حرفي بزند، اعتراضي بكند. يك هيئت حقيقتياب لازم است، بايد بروند از نزديك ببينند، مسئله را بررسي كنند؛ هرچه [مي خواهد] طول بكشد. اين از جملهي كارهايي است كه مسئولين محترم ما هم بايستي در نظر بگيرند و دنبال بكنند و اهمّيت [بدهند]. اين هم يك بُعد قضيّه است.
بُعد ديگر قضيّه اين است كه بدانيم كه در اين حادثه و حوادث مشابه، قدرت هاي پشتيبان آلسعود هم شريكند. بله، آمريكاييها در قضيّهي منا حضور نداشتند؛ امّا درعينحال دستشان به خون شهداي مناي ما آلوده است. اين حكّامِ بدْعمل، به پشتيباني قدرت آمريكا و همراهي آمريكا است كه مي توانند اينجور وقيحانه در مقابل دنياي اسلام بِايستند و اين گناه بزرگ را مرتكب بشوند و حتّي يك كلمه عذرخواهي هم نكنند؛ به پشتيباني آنها است، پس آنها شريكند؛ همچنانكه در قضيّهي يمن هم، در قضاياي گوناگون دنياي اسلام هم - در قضيّهي سوريه، در قضيّهي عراق، در قضيّهي بحرين- اگر لطمهاي و ضرري به مسلمان ها ميخورَد، آمريكاييها شريك در جرم و جنايتند؛ پشتيباني آنها است كه موجب ميشود اين وقيحها، اين بيشرمها، بتوانند اينجور جنايت كنند و خيانت كنند و از پشت خنجر به قلب امّت اسلامي وارد بكنند؛ بهخاطر اين است.
يك نكتهي مهمّ ديگر هم اين است كه دستگاههاي تبليغاتي و در واقع دستگاههاي جاسوسيِ غربيها و امثال آنها سعي مي كنند اين را به حساب دعواي بين [جوامع] اسلامي قرار بدهند؛ دعواي شيعه و سنّي، دعواي عرب و غير عرب؛ اين دروغ محض است، اين دعواي بين شيعه و سنّي نيست. آن كساني كه در حادثهي منا به شهادت رسيدند، اكثريّت [آنها] از اهل سنّت بودند؛ از كشور خود ما تعداد زيادي خانوادههاي اهل سنّت هستند؛ بحث عرب و عجم نيست؛ اينها به عرب و عجم رحم نمي كنند؛ شما ميبينيد در يمن جنايت مي كنند، خب يمن عرب است، سوريه عرب است، عراق عرب است، عوامل اينها، اين گروههاي تروريستيِ جلّادِ قسيّالقلبي كه با پول اينها، با سلاح اينها، در دنياي اسلام دارند اينهمه فاجعهآفريني مي كنند، اينها همه عربند؛ بحث عرب و عجم نيست. اين تبليغات خباثتآلود غربيها [است] كه مي خواهند اين را بهعنوان دعواي شيعه و سنّي يا دعواي عرب و عجم به حساب بياورند، اين از آن خباثت هاي تبليغاتي اينها است كه كاملاً خلافِ واقع است. مسئله اين است كه اينها يك گروهِ درون اسلام [هستند كه] بهعنوان دشمنِ امّت اسلامي مشغول كارند؛ حالا بعضيشان دانسته، بعضيشان ندانسته.
دنياي اسلام بايد در مقابل اينها بايستد؛ دنياي اسلام بايستي از اينها و از اربابان اينها كه آمريكا و انگليس خبيث و قدرتهاي غربيِ بيايمان و دور از اخلاق هستند تبرّي بجويند؛ بايد بدانند چه مي كنند. ملّت ايران پرچم استقلال را بلند كرده است، عزّت اسلام را نشان داده است. امروز شعارهاي شما مردم، جايگاه شما مردم، موقعيّتي كه شما ايجاد كردهايد، كارهايي كه در درون كشور دارد انجام مي گيرد -اين پيشرفت ها، اين حركت هاي عظيم مردمي، اين استقلال در مقابل موج فتنه و فسادي كه در دنياي غرب رايج است- اينها مايهي افتخار اسلام است، مايهي عزّت اسلام است. اين عزّت را ملّت ايران به وجود آوردهاند و انشاءالله ادامه خواهند داد.
اميدواريم كه خداوند متعال، ملّت عزيز ايران را روزبهروز سربلندتر و عزيزتر كند؛ قوّت و قدرت و اقتدار امّت اسلامي را بيشتر كند؛ اين آفت هاي دنياي اسلام را انشاءالله برطرف كند؛ و مسئولين محترم كشور خودمان هم كه در قبال اين حادثهي عظيم وظايفي داشتند و دارند، اين وظايف را دنبال كنند؛ هم بنياد محترم شهيد، هم مجموعهي مربوط به حج - بعثه و سازمان حج- آنچه وظيفه دارند در قبال اين مسئلهي مهم [دنبال كنند]؛ همچنانكه تا حالا به بسياري از اين كارها رسيدگي كردهاند، اين را [هم] بايد با جِد رسيدگي كنند؛ هم مسئولين دولتي و وزارتخارجه و [هم] ديگران؛ هركدام كارهايي برعهده دارند؛ اين قضيّه يك قضيّهي مهمّي است، قضيّهي بزرگي است و مربوط به يك گروه و يك جمع هم نيست، مربوط به ملّت اسلام و ملّت ايران و در يك نگاه وسيعتر مربوط به امّت اسلامي است؛ همه وظيفه داريم. خداوند انشاءالله كمك كند تا بتوانيم همه به وظايفمان عمل كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةالله
1395/06/17